حامدحامد، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره

قشنگترين نعمت خدا

خيلي با نمك تر شدي..........

سه روزه كه به قول بابايي خيلي بانمك ترشدي حالابگوچرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون روزها بيشتراز سه ساعت نمي خوابي وقتي هم بيداري باخودت بازي ميكني بااسباب بازيهات يا باروروئكت كه خيلي دوستش داري نشستن راياد گرفتي اما براي چند دقيقه وزودي خسته ميشي بيشتر دوست داري روي شكم بيفتي ودست وپابزني تانشستن را .......... آينه راخيلي دوست داري وبا عكس خودت خيلي حال ميكني وبراش آواز ميخوني وقتي ميخام بيدارت كنم يا صدات بزنم اصلا توجه به اسم خودت نميكني براي همين بايد كلمه بسم الله رابگم تا بيدارشي ونگاه كني شبكه پويا راهم خيلي دوست داري مخصوصا تام وجري را غذا كه ميخوري براي تشكر از طرف مقابلت زبان كوچولوت رادر مياري وميگي آبوثثثثثثثثثثثثث ...
28 بهمن 1392

اسباب بازي جديدم......

اين اسباب بازي را بابايي از سركار در راه برگشت به خانه برايم خريده تارنگهايش راببينم وانگشتانم براي گرفتن اشياء تقويت بشه به ني ني هاي گل هم توصيه مي كنم حتما اين اسباب بازي راتهيه كنند بابايي خيلي دوستت دارم ...
25 بهمن 1392

6ماهت كه تمام شد.............

الان بيشتر به محيط اطرافت نگاه ميكني مخصوصا وقتي من در آشپزخانه ام وتو داخل روروئك هستي بهغذا پختن وظرف شستنم نگاه كنجكاوانه اي ميكني وروروئك رابه جلو هل ميدي ودستات را روي روروئك ميزني كه يعني برو جلو.... ديگه مي تونم مدت طولاني تنهايت بگذارم ومثل قبل اذيت نميشي اگر كنارت نباشم البته باهات خيلي دالي موشه بازي ميكنم كه قهقهه ميزني مامان نباشه چند شبي نني نداري چون اتاق خواب راخانه تكاني كرديم و به قول مامان نبايد عادت به نني كني و همين طوري بخوابي الان هم شب ها يك ساعت به يك ساعت بيدار ميشي البته ناگفته نماند نزديكاي صبح دلم نمياد وبابايي را بيدار ميكنم تا با پتو مثل نني تكانت بديم تازگيا وقتي ميخوام آب بهت بدم ميگي آبو آبو وهمه ي آب...
21 بهمن 1392
1